آدمهای خوشبخت قمار شانس نمیکنند و کتاب میخوانند
امروز میانهی تمرین نوشتن، این سوال را چند باری تایپ کردم: فرق معجزه و شانس چیست؟ برای شانس اندکی ایده داشتم که نتیجهی گوش سپردن به چند آدم تاثیرگذار بود، شاهین کلانتری و آرزو چیتگر.
چیزی که من در جواب سوالم نوشتم این بود: « بعضی معتقدند روی شانس نباید حساب کرد. شانسهایی مثل برنده شدن در یک قرعه کشی. اما بعضی نیز معتقدند شانس ساختنی است. مثل نوشتن و انتشار که باعث ایجاد بستر مناسب میشود تا آدمها تو را بشناسند و بعد بخواهند با ما کار کنند. اتفاقی که برای خودم افتاد. اما معجزه؛ هیچ ایدهای برایش ندارم.»
امشب به وبسایت ست گادین سر زدم. در یکی از نوشتههای جدیدش جملهای خواندم که سوال من را جواب بود. ترجمهاش را برای شما اینجا میآورم: «معجزه چیزی است که هرگز اتفاق نیفتاده است و نباید روی آن حساب کرد.»
من اینطور نتیجه میگیرم؛ معجزه هرگز اتفاق نمیافتد اما شانس قضیهاش فرق دارد، میتوانی طوری زندگی کنی که شانسهای باکیفیتتری بیاوری.
حالا که صحبت از ست گادین شد یکی از برنامههای این روزهایم را اینجا با شما به اشتراک میگذارم: دوبارهخوانی کتاب “تمرین” ست گادین.
میزان مطالعه: روزی تنها دو بخش.
این کتاب را دوست دارم چون؛
بخشهای کوتاهی دارد و هر بخش مستقل از بقیه بخشها حرفی جالب برای گفتن دارد.
عنوان کتاب توجه برانگیز است. من اولین بار که کتاب را در طاقچه دیدم با خودم گفتم: « احتمالن این کتاب دربارهی تمرین هدفمنده». در حالیکه کتاب من را با جنبهی خلاقانهای از زندگی آشنا کرد.
۱۸ مرداد زیبا
من آدم خوشبختی هستم که روی شانس حساب نمیکنم و کتاب میخوانم.
تا الان، هر روز دو بخش از کتاب را خواندهام. ✅
یک جملهی تاثیرگذار از کتاب تمرین که دوست دارم با شما به اشتراک بگذارم:
دل به دریا زدن در را به روی تغییری که به دنبال آن هستید، باز خواهد کرد.