چرا شروع میکنید به فراگیری مهارت؟
شما چرا یادگیری مهارتی را شروع میکنید؟ شاید کمبودی در زندگیتان احساس میکنید. غیر از این بود شروع نمیکردید. به اندازهی کافی استعداد هم داریم، همهمان داریم چون تا اینجای مسیر جلو آمدهایم و تشخیص دادهایم چه مهارتی نیاز ما است.
همه شروع میکنیم ولی چه کسی کار واقعی انجام میدهد؟ چه کسی بیشترین بهره را از استعدادش میبرد؟ کسی که روال منظمی برای یادگیری داشته باشد.
از فیلم بنیانگذار خوشم میآید. داستان مختصر شکلگیری مک دونالدز را به تصویر میکشد. من از دیدنش سیر نمیشوم. برادران مشکلی را کشف کردند. مشتریهای بینوا زمان زیادی را منتظر میماندند تا غذا آماده شود، تازه اگر همان غذا را میآوردند.
روش برادران برای حل مسئله فوق العاده است. چیزی که مک دونالدز را تا امروز سرپا نگهداشته است. آنها اول محصولات را اولویتبندی کردند. ۸۴ درصد فروش آنها مربوط به ساندویچ همبرگر، سیب زمینی سرخ شده و نوشیدنی بود. پس بقیهی غذاها حذف شدند.
اما مشکل هنوز حل نشده بود. آنچه آنها احتیاج داشتند فراتر از اولویتبندی بود. آنها آشپزخانهای طراحی کردند که سازوکاری منحصربفرد داشت همانطور که در فیلم میبینید پسرهای جوان هم میتوانستند در آشپزخانه کار کنند. فقط کمی نظارت بر سازوکار آشپزخانه کافی بود.
ما با همین ایده شروع میکنیم به یادگیری چیزهای جدید. مواجه با مسئلهای باعث میشود سر از مسیر یادگیری دربیاوریم. اولویتبندی را اعمال میکنیم. بعضی کارها را هرس میکنیم و بعضی دیگر را بیشتر تکرار میکنیم.
اما ماجرا همینجا تمام نمیشود. ما نیز به سازوکاری نیازمندیم که در آن نتیجهی مطلوب بدون اتلاف وقت و دور از بینظمی رخ دهد. این همان کار واقعی است که نتیجهی واقعی را به دنبال دارد.
این روال منظم با اولویتبندی آغاز و با انجام کارهای کوچک پرفایده ادامه مییابد. در هر نقطه از مسیر به شما یادآوری میکند کجای مسیر قرار دارید و به کجا میروید. این آگاهی متضمن رشد است.
اگر میخواهید محتوا تولید کنید بهترین روال خواندن و نوشتن است. کتابی که به حوزهی کاری شما مربوط است را بخوانید. برداشت خودتان را بنویسید و باز بخوانید. انجام چنین کارهای کوچک روزانهای به ارادهی زیادی احتیاج ندارد.