خودپسندی یا خودشناسی؟ | کدام بهتر است؟
آیا میتوانید زندگی بدون آگاهی به اعمالتان را تصور کنید؟اگر نمیتوانید جای نگرانی نیست. به اطرافتان نگاهی بیاندازید. حتی به خودتان. آیا چنین ویژگیهایی را دیدهاید؟ فریفتهی استعدادهای خود بودن، خودخواه و خودپسند به نظر رسیدن و رشد نکردن؟
کسی را میشناسم که بارها این جمله را تکرار میکند: 《 این همه پول خرج کردم بچهام مهندس بشه بلکه جایی استخدام شه اما نشد.》
آنها مدام غر میزنند. اگر از آنها بپرسید بچهی شما چه توانایی دارد جوابشان چه خواهد بود؟ جوابی نامعلوم که از ناآگاهی و خودپسندی نسبت به توانمندیهایشان سرچشمه میگیرد. چنین وضعیتی نیز خودپسندی نام میگیرد، حتی اگر آن فرد به نظر خودخواه نیاید.
چرا خودپسند میشویم؟
اما چرا خودپسند میشویم در حالیکه این ویژگی را نمیپسندیم؟ جواب در دوری از واقعیتهای موجود و نیاندیشیدن است.
ما دوست داریم استعدادها و تواناییهای نیمبندمان را بزرگ کنیم و از طرفی دیگر دشوار است خودمان را زیر سوال ببریم. فرو رفتن در این حالت ما را به وضعیت شکست خودکار میکشاند. جایی که رشد روی نمیدهد.
بزرگنمایی برای فرد خودپسند لذتبخش است. اما به یاد داشته باشید که این لذت گذرا است. زیرا حاصل تفکر و اندیشه نیست بلکه نوعی فریفتن است.
ریچارد فاینمن میگوید: 《 اولین قانون این است که خودتان را گول نزنید چون شما راحتتر از همه گول میخورید.》پس حواستان به روند مخدرگونهی خودپسندی باشد.
اگر خودپسندی را بزداییم میتوانیم امیدوار باشیم که اتفاقات خوبی بیفتد. همانطور که باورهای نادرست را پاک میکنیم و در این راه هیچکس؛ معلم، مربی و والدین نمیتوانند کمک زیادی بکنند، در کنار گذاشتن خودپسندی نیز تنهاییم.
تنهایی به این معنا که اندیشهی لازم برای رفع خودپسندی متعلق به خود ما است. هیچکس به جای ما خودمان را زیر سوال نمیبرد.
راه حل چیست؟
کدام گزینه راهحل زدودن خودپسندی است؟
- الف) آگاهی از خودپسندی
- ب) تفکر مکتوب( نوشتن)
- ج) مطالعه
- د) پرسشگری
- ه) همهی موارد
جواب همهی موارد است. هر چهار مورد ابزارهای فوقالعادهای برای ارزیابی خویشتن هستند.
آگاهی از مشکل نیمی از آن را حل میکند. حیوانی را تصور کنید که از وجود دام مطلع شده است. آیا آگاهی از خطر برای نزدیک نشدن به دام کافی نیست؟ بقا حفظ شده است. پس باید واقعگرایانه بدانیم که در چه وضعیتی هستیم و از خطری چون خودپسندی آگاه باشیم.
اندیشه داروی خودپسندی است. مکتوب بیاندیشید. بهایش نوشتن است. نوشتن کمکتان میکند از فاصلهای دورتر خودتان را ببینید. شاید هم از دید دیگران. پس بنویسید.
اگر میخواهید این فرمول کار کند اندیشه را از نوشتن جدا نکنید. یعنی این کار را انجام ندهید؛ اول فکر کنید و بعد افکار را بنویسید. خودتان را به نوشتن بسپارید. اندیشهی رشد دهنده حین نوشتن شکل میگیرد.
محمد قائد میگوید: 《 خواندن به انسان مجال پرسش میدهد که از خود، از نویسنده و از دیگران بپرسد، چگونه و چرا؟》اگر چیزی برای نوشتن ندارید از ابزار پرسشگری استفاده کنید.
با خودتان صادق باشید. خودتان را گول نزنید. سوالها را یادداشت کنید. برای یافتن پاسخ عجله نکنید. کتاب بخوانید، باز بنویسید و خودتان را زیرسوال ببرید.
خانم یکتای عزیز، خوشم اومد موضوع خودپسندی رو قفل زدین به نوشتن. واقعا مطالعه و نوشتن داروی هر دردی است مخصوصا دردهای درونی. ممنون از شما
سلامت باشید خانم بختیاری گرامی🌺