نوشتن ابزاری برای معقولتر زیستن است | مقالهای در باب نوشتن
بدون فعل قضاوت، تحلیل و اندازهگیری زندگی غیرممکن است. بارها از امتیاز نوشتن صحبت شده است. از اینکه نوشتن وادارتان میکند تا زندگی امروزتان را بکاوید. نوشتن وادارتان میکند وارد چالشی شوید که در حالت عادی شاید جرات نمیکردید. چالشهایی که خود موضوعی برای نوشتن هستند.
نگاهی به کتابهای غیرداستانی بیاندازید. جذابترینشان آنهایی هستند که نویسنده دچار چالشی میشود، وضعیت فعلیاش را قضاوت میکند و سعی دارد راه حلی بیابد. راه حلی که زندگی او را تغییر داده و احتمالا برای مخاطبانش مفید خواهد بود چون انسانها میانگین یکدیگرند.
شاید در ذهنتان سوالی شکل بگیرد که پس برای من تازهکار که نمیخواهم کتاب منتشر کنم این نوع نوشتن کاربردی ندارد؟ میتوانم حدس بزنم یا با تولید محتوای آنلاین آشنا نیستید یا اگر هم آشنا هستید هنوز به قدرتش پینبردهاید. فضای آنلاین بهترین و کمخرجترین بستر برای ارائهی این نوع محتوا است.
چنین محتوایی برای کاربر اینترنتی جذاب و خواندنی است چون در فضایی ارائه میشود که مخاطب بیشتر وقتش را در آن میگذراند. شما باارائهی محتوایی مفید که تغییری در زندگی خودتان ایجاد کرده است میتوانید به رهبری کوچک تبدیل شوید و مخاطب خاص خودتان را داشته باشید.
شروع نوشتن برای من مصادف شد با توسعه فردی. از آن جهت که به کتابهای توسعه فردی علاقه داشتم موضوع مدام برایم جالبتر میشد. تقارن این دو موضوع علتی شد تا بیشتر از قبل به خودم، زندگیام و عملکردم بپردازم. همینکه جرات کنی دست به قلم یا کیبورد ببری و زندگیات را شخم بزنی قابل تقدیر است. اما چرا باید چنین کنیم؟
ما در ابتدای یادگیری هر مهارتی احتیاج داریم آن را انجام بدهیم و آموختهها را بکار ببندیم. اگر میخواهید بنویسید باید منتشر کنید. چون در ابتدای مسیر مهارتآموزی قرار داریم و احتمال دارد دچار کمبود ایده شویم. پس باید به منبعی از ایده متصل شویم که پایانی ندارد. زندگی خودمان. با این راهبرد دیگر بهانهی نابجایی برای ننوشتن باقینمیماند.
اما بیایید برگردیم به سطر اول این مقاله. زندگی بدون فعل قضاوت غیرقابل اندازهگیری است. اگر به معنای واژهی قضاوت رجوع کنیم با نکتهی جالبی مواجه میشویم. یک معنای قضاوت حکم و داوری کردن است بین دو یا چند چیز( که میتوانند خوب و بد باشند، مثل رفتارهای ما که یا در جهت اهداف ما هستند یا نیستند.) که ما نیاز داریم بین آنها داروی کنیم و بهترین را برگزینیم.
این انتخاب نیاز به تفکر دارد و بهترین نوع تفکر نوشتن است. درواقع ما به کمک ابزار نوشتن بین خودِ امروز و خود فردامان یکی را برمیگزینیم. مانند قاضی که میخواهد مو را از ماست بکشد.
اگر تا به حال تجربهی حضور در دادگاه را داشته باشید ( من هم چنین تجربهای ندارم و از خاطرات اطرافیانم متوجه این موضوع شدم.) میدانید که قاضی چگونه با سوالات چالشی سعی میکند به اطلاعات بیشتری برسد. اطلاعاتی که پرونده را روشنتر میکند و امکان قضاوت درست را در اختیار او قرار میدهد.
شما هم باید از خودتان سوال بپرسید
شما هم همانقدر بادقت سوال بپرسید که قاضی از متهم اما نه آنقدر خشن. یادتان باشد هنگام بررسی عملکردتان سرزنش را ممنوع کنید. از آن ور بوم هم نیفتید و مدام قربان صدقهی خودتان نروید. تعادل را رعایت کنید. شما انسان هستید.
چخوف بزرگ به کمک سوالات داستان مینوشت. چرا ما به کمک قدرت سوال داستان زندگی خودمان را طوری ننویسیم که دوست داریم؟ پس بیایید به سوالاتی بپردازیم که مسیر را برایمان شفافتر میکنند. اگر در ابتدا سوالاتتان کلی و عجیب است نگران نباشید.
نمونه سوالهایی که من هرشب از خودم میپرسم را در لیست زیر با شما به اشتراک میگذارم. لیست خودتان را تهیه کنید. سوالها را تغییر دهید. با واژگانی سوال بنویسید که شما را به وجد میآورند.
سوالاتتان را به دو گروه ثابت و متغیر تقسیم بندی کنید. سوالات متغیر ممکن است هر شب عوض شوند اما سوالات ثابت معمولا تغییر نمیکنند چون لازم است هر شب پرسیده شوند.
نمونه سوالات ثابت؛
- امروز چه نمرهای به خودم میدهم؟*
- چرا امروز به همهی کارهایم رسیدم یا نرسیدم؟
- چه کارهایی را فردا نباید انجام بدهم؟
*اگر به عملکردتان در طی روز نمره نمیدهید و خط خوردن لیست کارها معیار شماست، سوالات را تغییر دهید. اما تحربه به من ثابت کرده است اعداد بسیار قدرتمند هستند. پیشنهاد میکنم از راهبرد نمرهدهی برای سنجش عملکرد روزانهتان بهره ببرید تا همهچیز شفافتر باشد.
نمونه سوالات متغیر؛
- چرا امروز به جای مطالعهی کتاب علی بابا، کتاب زندگینامهی مرلین مونرو را خواندم؟
- چرا عملکردم طوری است که انگار هیچ میلی به یادگیری بازاریابی ندارم؟
- اگر امروز تمرین نکنم همین الان شکست میخورم؟
- آیا بهتر نیست به درازمدت بیشتر توجه کنم؟
سوالات متغیر جزئتر هستند و به حال و هوای آن روز و کارهای شما وابستهتر هستند.
در ابتدا ممکن است در پاسختان به سوالات غیرشفاف باشد و حتی بهانههای نابجا سرهم کنید. نترسید. ادامه بدهید. مطمئنم کمکم کاغذ شما را به صداقت وامیدارد. نوشتن خود نوعی صداقت است.
چرا باید عملکردمان را زیر میکروسکوپِ نوشتن ببینیم؟
جولیا کامرون در کتاب راه هنرمند جملهی جالبی دارد؛《 رشد یعنی دو قدم به جلو و یک قدم به عقب.》میخواهید بنویسید؟ میخواهید کسبوکاری را رهبری کنید؟ میخواهید وزن کم کنید؟ میخواهید وبلاگنویس شوید؟ یا شاید هم بخواهید ورزش را حرفهای دنبال کنید. در هرصورت مجبورید با مسیر رشد پیش بروید. فقط در صورتی میتوانید بدانید کجای این مسیر قرار دارید و چقدر به هدف نزدیک شدهاید که عملکردتان را متر کنید.
من و دوستم سارا هر دو صاحب وبسایت خودمان هستیم. هر هفته در روزی مشخص گزارشی از عملکردمان در وبسایت را در گروه مجازیمان منتشر میکنیم و با صراحت اعلام میکنیم که《 اوه، این هفته افتضاح بود، واقعا خرابکاری کردم!》. معمولا تعداد پستهایی که در هفته منتشر میکنیم را بررسی میکنیم. چرایی را مطرح و برای هفتهی بعد هدف مشخص میکنیم.
درواقع گزارشهایی که به اطلاع هم میرسانیم نوعی قضاوت است. قضاوت بین عملکرد امروز و عملکردی که بهینه و ایدهآل است. این بین به راهحلهایی هم میرسیم که قصد داریم آنها را به صورت محتوایی کاربردی در رسانهمان منتشر کنیم.
اما داستان گروه ما همینجا به پایان نمیرسد. ضبط پادکست روشی است که ما برای گزارش دادن انتخاب کردهایم. ما نمیخواستیم تمرین پادکست را از دست بدهیم. میدانستیم شاید امروز به سخنرانی حرفهای تبدیل نشویم اما در درازمدت چسبیدن به این تمرین حتما نتیجهای مثبت خواهد داشت. این هم نوعی قضاوت بود چون رها کردن تمرین هم به اندازهی شروعش راحت بود.
اگر قصد دارید تعهدتان نسبت به برنامهی روزانهتان را بیشتر کنید میتوانید از دوست یا همکاری کمک بگیرید. از دوستتان بخواهید شما را زیرنظر بگیرد. این تجربه برای من بسیار مفیدتر از چیزی بود که تصور میکردم. من و سارا قبل از شروع تعطیلات نوروزی تصمیم گرفتیم هر روز عملکرد یکدیگر را تا وقتیکه لازم است بررسی کنیم. همان کاری که برای تحلیل وبسایت انجام میدادیم ولی در مقیاس کوچکتر. همین گزارشهای روزانه از برنامهی خواندن و نوشتن باعث شد دور نمانیم و اتفاقا تعطیلات شروع فوقالعادهای برای ما شد.
من میخواهم دنیامان را اصلاح کنیم و نوشتن ابزاری است که به نظر من کمک میکند تا این کار را بکنیم. نوشتن شکل فعال مراقبهای است که باعث میشود زندگیمان را به دقت بررسی کنیم و ببینیم کجا و چطور میتوانیم تغییری بیاوریم که آن را سالمتر و معقولتر کند.
جولیا کامرون، حق نوشتن
وقتی این مقاله رو خوندم کیف کردم. همهٔ موضوعات به صورت منظم و مرتب از لحاظ موضوعی نوشته شده بود. نظم خاصی داشت و اصلاً پراکندگی موضوعی نداشت. آفرین به تو.