چطور برای بهروزرسانی وبلاگمان ایده پیدا کنیم؟
این یادداشت برای چه کسانی مناسب است؟
- کسانی که همیشه به دنبال ایده هستند.
- کسانی که ایده کم میآورند.
- کسانی که میاندیشند ایدهیابی روند خاصی ندارد.
- کسانی که به دنبال تولید و نشر ایدههای بیشتری هستند.
- اگر وبسایتی دارید و برای آمادهسازی محتوای آن به مشکل برخوردهاید.
- اگر میخواهید رسانهی شخصی خودتان را بسازید و ایده ندارید.
اگر جزء هر کدام از گروههای بالا هستید به خواندن ادامه دهید. حتی اگر چنین دغدغهای ندارید باز هم ادامه دهید، چون ذهن ماشین تولید ایدهاست و همهی ما از نعمت ذهن برخورداریم.
۱.
رابرت فراست شاعر آمریکایی قرن بیستم میگوید: 《 ایده نتیجهی ترکیب دانستهها است و بهترین نمونههای آن را میتوان در یک استعارهی خوب دید.》
طرز نگاه فراستِ شاعر به موضوع ایده جالب است. او دقیقا برعکس اکثر افراد فکر میکند. از نظر او ایدهیابی فرمولی آسان دارد. چنان که برای ساخت استعارهی 《لعلِ لب》هم لب از قبل وجود داشته هم لعل.
سعی کردههام در فرمول زیر نگاه فراستِ شاعر را فشرده کنم.
دانستههای قدیمی+قالبی نو=ایدهی جدید
حتی جملهی خودش هم از این فرمول الهام میگیرد. اگر فراست جملهاش را اینگونه بیان میکرد باز هم گیرایی جملهی اصلی را داشت؟ 《 برای ساخت ایده اطلاعات را جمعآوری کنید آنها را ترکیب کنید و چیزی نو بسازید.》حالا متوجه هنرنمایی فراست در جملهورزی شدید. او به طرز جالبی از هیجان استعارهبازی برای بهتر فهماندن موضوع به مخاطب بهره برده است.
۲.
خوش به حال رابرت فراست، من چه کنم؟ اگر این سوال در ذهنت نقش بست به خواندن ادامه بده.
جیمز وب یانگ در کتابش یک روش برای خلق هزاران ایده ۵ مرحله برای ایدهیابی مطرح میکند که اگر دستی بر قلم دارید این مراحل خیلی ناآشنا نیستند.
برای ارتباط گرفتن با مخاطبتان نیاز دارید ایدههای جدید خلق و منتشر کنید، اما نه به روش افسانهای که غالب افراد فکر میکنند.
۱. یادگیری: ما در مورد چیزهایی میتوانیم صحبت کنیم و محتوا تولید کنیم که خواندهایم، یاد گرفتهایم یا سر کلاس آن درس نشستهایم. پس در مورد موضوع مورد نظرتان بخوانید و یادبگیرید.
۲. موشکافی اطلاعات: حالا نوبت ترکیب آموختهها و دانستههاست. اگر محتواگر هستید این مرحله را همان آزادنویسی درنظر بگیرید. هر آنچه به ذهنتان میرسد را بنویسید. نوشتن یعنی مکتوب فکر کردن.
۳. فاصله گرفتن: حالا باید از نوشتهتان دور شوید. از ایدهی جدید دور شوید. پیادهروی، شستن ظرفها، استحمام میتواند به شما کمک کند تا به صورت غیرمتمرکز فکر کنید. به ایده فکر نکنید. اجازه بدهید ذهن ناخودآگاه کار خودش را انجام بدهد.
۴. تجلی ایده: ایدههایی که ذهنتان ساخته روی کاغذ بیاورید. دیوید الن میگوید ذهن برای تولید ایده است نه نگهداری آن. پس همیشه دفترچه و قلم همراه خود داشته باشید.
۵. اصلاح و پختن ایده: اگر وبلاگنویس هستید این پند را آویزهی گوشتان کنید؛ ایدهها در خلوت رشد نمیکنند. پس برای اینکه ایدهی جدیدتان بالغ شود آن را منتشر کنید. این تنها راه است. همانطور که جیمز وب یانگ میگوید: 《 هر ایده برای موفقیت باید آزمایش شود، نقد شود و در صورت لزوم اصلاح شود.》وبسایت از این نظر نیز بهترین گزینه برای آزمایش ایدهها است، زیرا امکان ویرایش مطالب را در اختیارتان میگذارد.
۳.
به رابطهی من و این نوشته دقت کنید. من کسی هستم که نوشتن را میآموزد تا کارهایش را بهتر انجام دهد. میدانستم نوشتن برای وبلاگ چه ویژگیهایی دارد( دانستههای قبلی من).
کتاب میخواندم. به ایدهی ایدهیابی به روش جیمز وب یانگ رسیدم. آزاد نوشتم( هنوز به این پست نرسیده بودم). زمانیکه نمینوشتم و از ایده دور بودم( قدم زدن) ایدهی این پست در ذهنم شکل گرفت. حالا برای آزمایش کردن ایدهام آن را منتشر میکنم. متوجه رابطهی من( وبلاگنویس) و این نوشته شدید؟
سلام آری همان که خودتان در پاراگراف اخر اشاره کردید. خوندید فاصله گرفتید قدم زدید بعد نوشتید
زندهباد🌷👏🏻
دمتون گرم
چه قشنگ ایدههاتون رو بیان کردید.
من بعد از عید هنوز نتونستم چیزی روی وبلاگم منتشر بکنم، البته مشکلم ایدهیابی نیست، بیشتر ایدهنگهداریه.
سلامت باشید آقای شمس.
راه نگهدای از ایدهها که من تجربهاش کردم نوشتنه.
ادامه بدید.🌷