بفرمایید من این کار را انجام دادم
ست گادین در بخشی از کتاب تمرین چنین میگوید:
《بفرمایید، من این کار را انجام دادم.
من: به مفهوم من، تو، او یا هرکسی که به کار مشغول است. این کار یک انسان است. مخاطبان شما میتوانند ارتباط مستقیمی بین شما و چیزی که ارائه میدهید برقرار کنند.
انجام دادم: بفرمایید من این کار را انجام دادم، زیرا به تلاش، اصالت و مهارت نیاز داشت.
این: این یک مفهوم بیسروته نیست. این یعنی یک چیز واقعی و ملموس، چیزی که قبلا وجود نداشتهاست و اکنون وجوددارد. این خاص است، عام نیست.
بفرمایید: زیرا این ایده یک هدیه است، ارتباطی که از شخصی به شخص دیگر منتقل میشود.
این چهارکلمهی ساده با خود سخاوتمندی، قصد، خطرپذیری و صمیمیت به همراه دارند.
هرچه بیشتر آنها را بگوییم و بیشتر آنها را باور داشته باشیم و بیشتر آنها را با دیگران سهیم شویم، هنر و ارتباط بیشتری خلق میکنم. تغییری برای یک عمر زندگانی.》
یک چاه عمیق که هرگز خشک نمیشود
در لایو صبحگاهی ۹ اسفند به یک موضوع جذاب اشاره شد که بیربط به جملات ست گادین نیست.
اینکه اگر کفگیرمان به ته دیگِ ایده خورد چه کار کنیم؟ اصلا باید چه تدبیری بیاندیشیم تا از کم آوردن ایده پیشگیری کنیم؟
به خودمان طور دیگری نگاه کنیم. مثل یک شخصیت داستانی که هنگام انجام کارش به موانع و مسائلی برمیخورد.
یا برای این مسائل چارهای پیدا میکند یا دست از کار میکشد. اگر بخواهیم قهرمان داستان خودمان باشیم باید کار را انجام بدهیم و بعد بگوییم بفرمایید، من این کار را انجام دادم.
این قصهی تغییر، یک عمر طول میکشد و ما از گزند بیایده بودن در امان میمانیم.
اما چرا ست گادین از واژهی بفرمایید استفاده کرد؟ زیرا اگر ایدههایمان را با دیگران به اشتراک نگذاریم، اصلا به حساب نمیآییم.
با این طرز فکر و عملکرد با یک تیر و دو نشان میزنیم. هم خودمان را مدام به چالش میکشیم هم رسانهای شخصی منحصربفرد خودمان را میسازیم.
بهبودی و شفای خود را اولین اولویت زندگیتان قرار دهید.
رابین نوروود
چقدر خوب توضیح دادید. استفاده کردیم. ممنون از این مقاله خوب و عالی.
ممنونم ازتون، خوشحالم مفید بوده براتون