تمرکز را از پرویز شاپور یاد بگیریم
تمرکز کردن یا برابر پارسی آن یکجا ماندن، فعلیست که باید صورت پذیرد تا در هنر یا حرفهای استاد شویم. به عبارتی دیگر برای اینکه بتوانیم در کاری آنقدر عمیق شویم تا به درجهی استادی و تخصص برسیم، بایستی یکجا بمانیم. همان کاری که پرویز شاپور انجام داد. تخصص او کاریکلماتور بود. بیخود نیست که او را پدر کاریکلماتور ایران نامیدهاند.
حالا بیایید قسمتی از زندگینامه پرویز شاپور را از زبان خودش بخوانیم. ببینید میتوانید نشانههای تمرکزش را در نوشتهاش پیدا کنید؟
من طرح كشيدن را با سنجاق قفلی شروع كردم، هم از جهت اين كه واقعاً قيافهاش را خيلي دوست دارم، هميشه در ذهنم هست، و هم اين كه در واقع، طراحي از آن كار نسبتاً آسانی بود. سنجاق قفلی صورت سادهای دارد و میشود باهاش بازی كرد .
چيزهایی هستند كه در ذهن من میمانند، مثلاً از جبری كه اجباراً در مدرسه خواندم، چيزي كه بخاطرم مانده، دسته راديكال است. يك مقدار اشياء ديگر هم توی ذهنم ايستادهاند و نوبت آنها هم میرسد. به طور كلی، من ساختمانم طوری است كه نمیتوانم درباره يك شیء حق مطلب را ادا نكنم. حالا به سنجاق قفلی پرداختهام و تا آنجا كه امكان دارد، حقش را تضييع نمیكنم !
از نظر او اگر مدام موضوعش را تغییر دهد در حقش جفا کرده و به آن آسیب رسانده. پس آسیاب به نوبت. این خصلت پرویز شاپور امروز کمیاب شده و امثال پرویز شاپور کمیابتر. بیاییم از پرویز شاپور یاد بگیریم و یکجا بند شویم و مدام پرسه نزنیم.
شما برای یکجا ماندن و ریشه کردن چه اقدامی میکنید؟
سلام فاطمه جان. تازگیها احساس میکنم عاشق کاریکلماتورهای پرویز شاپور شدهام.
به محض اینکه اینکه اسم پرویز شاپور رو دیدم تعلل نکردم و اومدم که درموردش بخونم.
از تو ممنونم 🌹
سارای عزیزم، سپاس گذار لطفت هستم.🌻🌷
چه جالب که خود کاریکلماتور هم مصداق تمرکز و یکجا موندنه. بر خلاف شیوهی برادرهای عریض و طویلش مثل رمان و داستان بلند، چند کلمهی مختصر با چگالی بالا تحویل میده و اگه خوب نوشته شده باشه چنان دلبری میکنه که نگو و نپرس. بعضی وقتها وسوسه میشم تمام گونههای نوشتن رو بریزم دور و صبح تا شب فقط با کاریکلماتورها زندگی کنم.
کهراد عزیز، خوشحال میشم کاریکلماتورهایی که نوشتی رو بخونم. حتما جالب هستن.